یک شهر رویایی
در اینترنتی که قرار است در آینده از آن استفاده کنید، هیچ چیز بدون تایید بر روی نمایشگر شما ظاهر نمیشود. شب قبل از خواب، در اینستاگرام گشتی میزنید و بعد از تحسین یکی از آشنایان خود تصمیم میگیرید لینک موجود در بیو پیج او را که مربوط به یک پیج خصوصی است دنبال کنید، در این پیج محتوای «پرمیوم» فقط با پرداخت حق اشتراک قابل مشاهده است (بیشتر پیج حاوی محتوای برهنگی است). با تغییر کاربرد اینترنت در آینده و در این نسخه از شهر آرمانی (که فقط مخصوص خود شما است!) فقط سعادت و گاهی هم هرج و مرج نصیبتان میشود.
با تغییر کاربرد اینترنت در آینده دیگر هیچ الگوریتم شیطانی وجود نخواهد داشت که چیزی که پخش میکنید، کسانی را که دنبال میکنید یا مکانی که برای تعطیلات انتخاب میکنید را کنترل کند. هیچ ردیابیِ تبلیغاتیِ شرورانهای در کار نیست. نفوذ به حریم شخصی اصلاً امکانپذیر نیست.
در اینجا هیچ نشانگر وضعیت عمومی یا آیکون اموجی قلبی وجود ندارد که شما را مجبور کند چیزی را لایک کنید که واقعا از آن خوشتان نمیآید (ولی در هر صورت آن را لایک میکنید چون دوستتان آن را پست کرده و دوستیهای اینترنتی به همین شکل هستند). برای یک بار هم که شده هر چیزی که میخوانید و هر کسی که دنبال میکنید فقط به انتخاب خودتان است. در این باغ بهشت دیجیتالی کنترل کامل در دست شما است.
فقط یک مشکل وجود دارد و آن هم حق اشتراک ماهانه 5 دلاری است. در واقع بیشتر ساختار هماهنگ این آرمان شهر خیالی نیاز به حق اشتراک دارد. حتی شما هم میتوانید یک کارمزد ماهانه برای اعضا خانواده، دوستان، همکاران و افراد رندوم توییتر خود تعیین کنید که بتوانند به همه محتواهای درجه یک شما دسترسی پیدا کنند. این دوره اشتراک اوروبروس (مار یا اژدهایی است که دماش را میخورد) است، یک چرخه حمایت مالی از خود به صورت گروهی (و گاهی بیشرمانه) که مدام در حال تجدید است و هرکس میتواند برای همیشه در حلقه خود بماند.
تغییر کاربرد اینترنت در آینده خیلی نزدیک است
شاید تغییر کاربرد اینترنت در آینده و همه آنچه در بالا گفتیم غیرممکن به نظر برسند و مانند این باشد که در یک جهان عجیب، که در آن رئیس جمهورهای سلبریتی وجود ندارند و زمین در دمای عادی خود است زندگی می کنیم، اما اینطور نیست. ما تقریباً به این نقطه رسیدهایم.
اینترنت همه چیز را به کالا تبدیل کرده است و حالا بر اساس گفتههای اقتصاددان جرمی ریفکین (Jeremy Rifkin)؛ اینترنت تبدیل به جایی شده است که «تقریباً تمام زمان ما تبدیل به کالا شده است» و «هیچ تفاوتی بین ارتباطات، مشارکت کردن و تجارت وجود ندارد». مرحله بعدی جهانی است که در آن همه یک اینفلوئنسر هستند، برای هر محتوایی پول پرداخت می کنیم و برای فعالیت های ما هم پول پرداخت می شود، یک حلقه محافظت شده ی کامل.
تولید محتوا کنندگان OnlyFans مانند کلمنت کاستلی (Clément Castelli) سنگ بناهای چنین آیندهای هستند. او یکی از نسل جدید اینفلوئنسر هایی است که طرفدارانش برای دیدن محتوای کامل برنامه هایش باید حق اشتراک پرداخت بکنند.
با حضور پلتفرمهایی که مبتنی بر پرداخت حق عضویت هستند، پلتفرم هایی که به تامین سرمایه گروهی مشغولند و یا سایتهایی بر اساس طرفداری، که نیاز به پرداخت حق اشتراک دارند (از Patreon گرفته تا برنامههای خدمت محوری مانند TaskRabbit) افرادی مانند کاستلی میتوانند دقیقاً همان چیزهای که کاربران میخواهند را ارسال کنند و طرفداران هم دقیقاً همان چیزی را دریافت میکنند که به دنبالش بودهاند.
هیچکس مجبور نیست برای بالا بردن بازدیدها و جلب توجه عموم مردم محتوا تولید کند و عموم مردم هم لازم نیست هر بار که وارد اینترنت میشوند چیزهایی که نمیخواهند را پیدا کنند. این تغییر کاربرد اینترنت نه تنها بر روی آینده کسب و کار بلکه بر روی زندگی اینترنتی که میشناسیم هم تاثیر خواهد گذاشت.
این تغییر و تحول کم کم در حال رخ دادن است. در کتاب «عصر دسترسی» ریفکین که در سال 2001 منتشر شد او جامعهای را پیشبینی کرده بود که به چیزی که در آینده خواهیم داشت شباهت دارد، یعنی جایی که در آن «همه فعالیتهای خارج از محدوده روابط خانوادگی، تجربههای پولی هستند، جهانی که در آن تعهدات متقابل و انتظارات سنتی (که به واسطه احساس ایمان، همدلی و همبستگی شکل میگرفتند) با روابط قراردادی در قالب عضویتهای پولی، پرداخت حق اشتراک، هزینه ورود، هزینه نگهداری و کارمزدها تعویض میشوند.»
با وجود اینکه تازه تازه این تغییرها در حال دیده شدن شدن هستند، اما این تغییرات از یک دهه پیش و زمانی آغاز شدند که شبکههای اجتماعی ابزارهایی در اختیار کاربران قرار دادند که به آنها اجازه میداد خودشان آواتارهای نامحدودی بسازند و هویت خود را هر طور که دوست دارند طراحی کنند. پلتفرمهایی که محبوبتر از همه بودند (به ویژه سه پلتفرم بزرگ اینستاگرام، توییتر و فیسبوک) فردگرایی و برندسازی شخصی را در اولویت قرار دادند و به این ترتیب اولین گامهای تغییر کاربرد اینترنت در آینده برداشته شد.
در چنین زمانی استفاده از سرمایهگذارهای گروهی هم به شدت رواج داشت و آنها وعده میدادند که اگر پروژهها حمایت مالی کامل دریافت کنند مشارکتکنندگان به خاطر کمکهای خود مزایای اضافی ویژه دریافت خواهند کرد. در سال 2013 Patreon مدل Kickstarter را گسترش داد و GoFundMe به وجود آمد که به «حامیها» اجازه میدهد در فعالیتهای خلاقانه در حال انجام هنرمند مشارکت کنند و نه فقط یک بار بلکه هر ماه پول اهدا کنند.
جونا واینر (Jonah Weiner) در اکتبر گذشته به WIRED گزارش داد که «Patreon سازندگان را تشویق میکند که با این حامیهای مالی مثل نیکوکارهای خیریه رفتار نکنند و با آنها بیشتر مانند اعضایی که حق ورود به باشگاه را دریافت کردهاند رفتار کنند. یعنی به آنها اجازه دهند از مزایای منحصربهفردی برخوردار شوند، فرقی ندارد این مزایا جلسههای گفتگوی خصوصی باشد، محتوای اضافی یا بررسی زودهنگام یک اثر در حال پیشرفت.»
از آن سال به بعد پلتفرمها همواره روشهای جدیدی برای سودآوری از فندوم ها (فندوم به گروه شیفتگان و طرفداران گفته می شود) پیدا کردند. OnlyFans که از مدلی مشابه Patreon استفاده کرده بود با جذابیت “اقتصاد توجه” پیش می رود و از کاربران اینستاگرام محبوبی مانند کاستلی، مربی Badass Cass و ستاره سابق MTV مالکوم درامر (Malcolm Drummer) برای بارگذاری محتوایی با ریسک بالا استفاده می کند که برای مشاهده آن باید حق اشتراک ماهانه پرداخت بکنید. شش ماه بعد از گزارشی که سال گذشته روی سایت گذاشتم اندازه OnlyFans دو برابر قبل شده است و تعداد کاربرانی که در این پلتفرم ثبتنام کرده بودند به 20 میلیون نفر و تعداد سازندگان به 200 هزار نفر رسید. این نمونهای از تغییر کاربرد اینترنت در آینده است.
پکیجهای اینترنتی
تقاضای آشکاری برای این نوع محتوا وجود دارد. OnlyFans کار خود را به عنوان بهشت اینفلوئنسرها آغاز کرد (بالاخره آنها میتوانستند به شکلی که هرگز سابقه نداشت خودشان را نشان دهند و از این کار درآمد کسب کنند) اما از آن زمان کاربردهای خود را گسترش داده است. سازندگان دیگر فقط اینفلوئنسرها، ستارههای واقعی تلویزیون، هنرمندان بزرگسال یا مبلغان تندرستی نیستند، بلکه آنها دوستان، همسایهها، همکاران و شاید هم متصدی بار شما هستند که همیشه خواروبار شما را خوب بستهبندی میکند. این پیشنمایشی از چیزی است که در آینده خواهید دید.
به نظر میرسد امروزه یکپارچگی گستردهای در سراسر جهان و برای همه وجود دارد. همه ما به هر شکلی که شده دیگر چارهای به جز این نداریم که حمایت مالی از خودمان را تمرین کنیم. تصور تغییر کاربرد اینترنت در آینده و آیندهای که در آن توییتر و اینستاگرام گزینههای اشتراک ماهانه خصوصی برای کاربرانی که اکانتهای آنها قفل است ارائه دهند خیلی هم سخت نیست. شاید بعضی از پلتفرمهای خاص پکیجهای معاملاتی ارائه دهند. برای مثال با پرداخت ماهانه 10 دلار در یوتیوب میتوانید پنج سازنده برتری که میخواهید در کانالهای آنها مشترک شوید و سازندگانی که نمیخواهید دنبال کنید را انتخاب کنید.
این واقعیت جدید کاربرد اینترنت اینگونه نیست که همه برند شخصی خود را ایجاد کنند یا به یک پیمانکار مستقل تبدیل شوند، بلکه این واقعیت تبدیل به پایه و اساس زندگی، یا حداقل وسیله امرار معاش ما خواهد شد. این آیندهای را میسازد که ما دیگر نمیتوانیم کار کردن را متوقف کنیم و یا بهتر از آن دیگر کار کردن حسی شبیه کار واقعی ندارد. بیشتر مردم به همان نوع مشاغلی که حالا دارند مشغول خواهند بود اما زندگی آنها سرمایه اضافی موردنیاز آنها را فراهم میکند زیرا زندگی هر شخص در فید یک نفر دیگر بارگذاری میشود. این تغییر به صورت کامل تعریف نیروی کار و مفهوم آن را برای نسلهای بعد از ما عوض میکند و رابطه آنها را با اینترنت و منابع متعدد آن دوباره ترسیم میکند.
جمعبندی
چند وقت پیش من مطلبی در این مورد نوشتم که چرا اگر بخشهای خاصی از اینترنت را بر اساس خطوط نژادی تفکیک کنیم ممکن است عملکرد آن بهتر شود. این مطلب را با یادآوری جوامع دیجیتالی که در گذشته در انزوا موفق شده بودند نوشتم، جوامعی مانند MelaNet، Cyber PowWow و NetNoir Online. حالا در عجبم که آیا این تغییر کاربرد اینترنت در آینده همان شکل واقعی تفکیک است؟ یعنی نوعی تفکیک عمدی به منظور تأمین نیاز مادی روزمره مردم.
منظور من اینترنت خصوصی نیست (حتی در این دنیای رویایی هم خیلی از سرویسها گزینههای «رایگان» ارائه میدهند) بلکه در مورد اینترنتی حرف میزنم که به شکلی طراحی شده است که در آن مردم میتوانند از همدیگر به شکل معنادار تری حمایت کنند. همانطور که ریفکین پیشبینی کرده بود در حال حاضر بسیاری از تعاملات روزمره ما در « روابط کاملاً تجاری» خلاصه شده است اما این لزوماً چیز بدی نیست. هنوز میتوانیم انتخاب کنیم که در این موارد مشارکت کنیم. فکر کنید این اینترنتی است که بر اساس ارتباطات هدفمندتر ساخته شده و فقط بر اساس چیزها، افراد و تجربههایی است که ما میخواهیم.